افسوس برای نرگس های افغانستان
فروزان دختری جوان اهل پل خمری در کنار شیرمحمد- پسری جوان از اهالی همان شهر- برنامه ای به نام جوانان را در تلویزیون اجرا میکرد. چند نفر از طالبان یک روز شیر محمد را در مسیر بازگشت از تلویزیون ربوده، مورد شکنجه و آزار قرار داده و قبل از اینکه آزادش کنند، به او هشداری جدی دادند:«اگر دوباره با یک دختر جوان برنامه اجرا کنی، تو را می کشیم. غیرت ما اجازه نمیدهد که تو با یک دختر برنامه اجرا کنی؛ آن هم دختری که از طایفۀ ماست. این خلاف اعتقاد و فرهنگ ماست.»
آنها به رییس تلویزیون بغلان نیز اخطار دادند که اگر بار دیگر دختر و پسر در کنار هم به اجرای برنامه بپردازند، او را خواهند کشت. رییس تلویزیون از ترس همین تهدیدها بود که فروزان را از تلویزیون اخراج کرد:« از اینجا برو! خواهش میکنم برو! جان من در خطر است.» فروزان که انگار باورش نمی شد به همین راحتی کارش را از او بگیرند، گریه کرده و به رییس اش گفته بود:« چرا من را اخراج می کنید؟ وضع من در جامعه چه خواهد شد؟ شما باید از من حمایت کنید.» خانواده فروزان از ترس آبرو و جان شان تصمیم گرفتند برای زندگی به شهر دیگری مهاجرت کنند. پدر فروزان که نظامی بود، گفته بود:« باید از این شهر به جای دیگری برویم؛ جایی که کسی فروزان را نشناسد.»