از افغانستان تا لندنستان
نویسنده: وحید خضاب
خاطرات جاسوس دستگاه اطلاعاتی فرانسه در شبکۀ تکفیریهای اروپا در دهۀ 1990 میلادی.
عمر الناصری (ابوامام المغربی)، جوانی اهل مغرب که از کودکی در بلژیک بزرگ شده و بعد از یک زندگی پرفراز و نشیب، به شبکههای تکفیری داخل اروپا متصل میشود، اما در همان زمان، که طی مطالعۀ کتاب متوجه خواهید شد، به عضویت دستگاه اطلاعات خارجی فرانسه (DGSE) نیز درمیآید. شرح جذابی است از زندگی پرماجرای عمر الناصری؛ کسی که هم میخواست «مجاهد» باشد، هم میخواست با «تروریستها» بجنگد؛ کسی که هم از دستگاههای اطلاعاتی غربی میترسید، و هم برای نجات جان خود به آنها پناه برده بود. شرح این ارتباطات، ماجراجوییها و خطرات سهمگینی که او از سر گذرانده را میتوانید در کتاب بخوانید.
خضاب نویسنده و مترجم، معتقد است دربارۀ القاعده و گروههای تکفیری با دریایی از مهملات مواجه هستیم. این گروهها پیش از جریان 11سپتامبر مشغول فعالیتهای گستردهای بودند، شناخت و فعالیت آنها مقصدی است که از مطالعۀ این کتاب حاصل خواهد شد. از جمله آثار او میتوان به کاملاً سری، جاسوس استورم، فرمانده در سایه و ... اشاره کرد.
گزیدۀ متن
با اولین زنگ فوراً جواب داد. وقتی برایش گفتم قضیه کار کیست، ظاهراً تعجب کرد. گفتم: «تماس گرفتم که پیشنهاد کمک بدم.»
میدونی کار کیه؟ کسی از هواپیمارباها رو میشناسی؟»
«نه، ولی میدونم کی پشت این عملیاته. میدونم چرا این کارو کردن. میدونم این آدمها کیان، طرز فکرشونم میشناسم.»
این چیزها را میدانستم، چون القاعده را میشناختم. در بلژیک سالها با اعضای القاعده زندگی کرده بودم، اگرچه آن زمان، هنوز خودشان را القاعده نمینامیدند. برایشان تفنگهایی خریدم که آن را به چهارگوشۀ دنیا فرستادند. مواد منفجرهشان را به قلب آمریکا بردم و در آنجا در جنگ داخلی الجزایر استفاده شد. خبرنامههایشان را پخش کردم. رهبران ارشدشان در اروپا را میشناختم؛ یکیشان همان کسی بود که انفجارهای خونین متروی پاریس را در سال 1995 سازمان داد. بقیهشان هم با یک عملیات هواپیماربایی مرگبار مرتبط بودند. این آدمها در خانۀ من زندگی میکردند.
این کتاب را می توانید از خانه کتاب افغانستان تهیه کنید ...